نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 776

1. گیتی بهشت وار شد از روزگارِ گل

2. در باغ بشکفید رخِ چون نگارِ گل

3. شد زاغ چون عطارد در باغ سوخته

4. تا شد پدید چهرۀ خورشیدوارِ گل

5. گل جامه چاک زد چو بشد نرگس از چمن

6. گویی بشد ز فرقتِ نرگس قرارِ گل

7. مانَد به چنگِ ساخته اکنون نوایِ مرغ

8. ماند به عودِ سوخته اکنون بخارِ گل

9. گر خواست دارِ باده بود طبعِ ما کنون

10. زیرا که بلبل است کنون خواست دارِ گل

11. در خانه گر کنیم کرانه کنون رواست

12. زیرا که جایِ ما نشود جز کنارِ گل

13. در بوستان کنیم به دیدارِ دوستان

14. تن ها فدایِ باده و دل ها نثارِ گل

15. اکنون که روزگار نزاری به کام ماست

16. نتوان گذاشت جز به طرب روزگارِ گل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به تنگم از وجود خود، شرابی آرزو دارم
* که زور او شکافد شیشه را چون نار ای ساقی
شعر کامل
صائب تبریزی
* در زلف بتان، مپیچ، ای دل
* کاین رشته سری دراز دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* قاعدهٔ قد تو فتنه به پا کردن است
* مشغلهٔ زلف تو بستن و واکردن است
شعر کامل
فروغی بسطامی