نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 789

1. ز راهِ لطف درین کلبۀ خراب خرام

2. که من ترا ز تو خواهم نه نامه و نه پیام

3. وگر قدم نکنی رنجه حکم نتوان کرد

4. علی الخصوص که تو حاکمی و بنده غلام

5. دلِ مرا سرِ چندین شکیب ممکن نیست

6. کدام شیفته ساکن بود به صبر مدام

7. به صابری نتوان کرد عاشقی بنگر

8. که راه عشق کدام است و راه صبر کدام

9. کجا که روی تو بینند خلد نیست حلال

10. کجا که وصل تو خواهند کعبه نیست حرام

11. چه باک اگر بفتادم ز چشمِ دشمن و دوست

12. چه التفات بود عشق را به ننگ وز نام

13. غمی به هر نفسی بر دلم منه بنشین

14. سری به هر قدمی در رهت نهم بخرام

15. حمایتِ تو نماید مرا ز هجر خلاص

16. عنایتِ تو رساند مرا ز وصل به کام

17. ترا وفایِ من و شفقت نزاری بس

18. مرا رضایِ تو و رحمت خدای تمام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زین آتش نهفته که در سینه من است
* خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت
شعر کامل
حافظ
* ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
* از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
شعر کامل
سعدی
* ز مکر سبحه شماران خدا نگه دارد!
* که صد سرست به یک حلقه کمند آنجا
شعر کامل
صائب تبریزی