نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 807

1. آوازه در افتاد که من توبه شکستم

2. نه نه نه چنان است که من توبه پرستم

3. دادند به من چاشنی یی از خمِ مبدا

4. از جرعۀ آن جام چنین واله و مستم

5. ز آن گاه که دادند به من مشربۀ خضر

6. خالی نبودم یک دم از آن مشربه دستم

7. بردارم از آن مشربه جامی و به عمدا

8. هر تشنه که درخواست خمارش بشکستم

9. تا خود چه کشد روز مظالم ز مکافات

10. گیرم که من از طعنۀ بدخواه بجستم

11. گو بیهده بر خیز به تشنییع و ملامت

12. من خود ز میان رفتم و با گوشه نشستم

13. مجموعِ مقیمانِ سماوات گواه اند

14. بر محضر شوریدگی خویش که بستم

15. چندان که برون آمدم از نیستیِ خویش

16. تا خود چه بماند همه آن است که هستم

17. معذورم اگر مستم و شوریده سر ای یار

18. کز جملۀ مستانِ صبوحیِ الستم

19. در بار منه تاسِ حجابم که من این تشت

20. از بام فکندم چو نزاری و برستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به مبارکی و شادی چو نگار من درآید
* بنشین نظاره می‌کن تو عجایب خدا را
شعر کامل
مولوی
* شقایق بر سر هر کوه چون رخسار دلبر شد
* بنفشه بر لب هر جوی چون زلفین جانان شد
شعر کامل
امیر معزی
* نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
* هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
شعر کامل
حافظ