نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 827

1. چندان که در سلوک ز خود پیش تر شدم

2. هر بار زنده باز به جانی دگر شدم

3. چون بازِ چشم دوخته بودم به دستِ شاه

4. خوش خوش به روشنایی او دیده ور شدم

5. از تنگ نایِ هستیِ خود چون مجال نیست

6. تا پادشه نزول کند من به در شدم

7. خود هیچ کس نگفت که آخر مگر کسی

8. در پرده دیده ام که چنین پرده در شدم

9. آشفته مغز بودم و شوریده سر بسی

10. در هر زمان به مستی و رندی سمر شدم

11. هرگز به روزگارِ جوانی نبوده ام

12. دیوانه تر ازین که به پیرانه سر شدم

13. گفتم گذر کنم به کنارِ محیطِ عشق

14. خود آب درگذشت ز سر تا خبر شدم

15. تا بوده ام تتبّع عشّاق کرده ام

16. نه بر مجاز پس رو عقل و نظر شدم

17. لیلی ز در درآمد و مجنون ز هوش رفت

18. گل با چمن رسید وز بلبل بتر شدم

19. فرهاد وار شورِ نزاری جهان گرفت

20. شیرین سخن چنین ز لبِ چون شکر شدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید زرین سپر برگرفت
* شب آن شعر پیروزه بر سر گرفت
شعر کامل
فردوسی
* مهرگان از باد بیرون آورد یاقوت را
* لعل را نوروز بر بندد به شاخ ارغوان
شعر کامل
امیر معزی
* گفت نیلوفر چو کلک از آب سر بیرون کشد
* کیست او تا پیش کلک اندر سرش افتد سری
شعر کامل
انوری