نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 829

1. شبانه دوش که تنها به کنج خود بودم

2. ز هولِ صاعقه و بانگِ رعد نغنودم

3. ز بی دلی وز بی طاقتی بترسیدم

4. ز بی کسی وز بی هم دمی بفرسودم

5. ز ممکنات نبد یارِ دستِ من جز جام

6. ز کاینات جز آوازِ رعد نشنودم

7. سرم گران شد اگرچه دماغ بود سبک

8. ولی دماغ و سر از غّل و غش بپالودم

9. درین میانه به خاطر درآمد این که چرا

10. چنین شکسته دلم کی شکسته دل بودم

11. ز نورِ آینۀ خنب خانه شد روشن

12. سبک به صیقلِ می زنگِ سینه بزدودم

13. به یادِ دوست که من هیچ نیستم همه اوست

14. ز جامِ عشق شراب شبانه پیمودم

15. به پایِ مردیِ لوح اللّهم نبد حاجت

16. به دست کاریِ خود مرده زنده بنمودم

17. به نورِ عکسِ قدح در سوادِ ظلمتِ شب

18. ز موجِ قلزِم طوفان خلاص شد زودم

19. زمانه منقلب احوالِ نا جوان مردیست

20. ز رنجِ او به همه عمر بر نیاسودم

21. دریغ عمر که بگذشت و یک نفس ایّام

22. ز روزگار نزاری نداشت خشنودم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه بر جای خود ای تازه نهالان چمن
* بنشینید که آن سرو روان برخیزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو نرکس تا به کی ساغر پرستی
* قدح در دست و سر در خواب مستی؟
شعر کامل
سلمان ساوجی
* مرا که خال تو فلفل فکنده است برآتش
* چرا ز غالیه دلبند می‌کنی و دلاویز
شعر کامل
خواجوی کرمانی