نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 831

1. یک شبی تا روز با تو خلوتی می بایدم

2. زین طرف میل است زان سو رغبتی می بایدم

3. رازها دارم که نتوان با کسی جز با تو گفت

4. تا به خدمت عرضه دارم فرصتی می بایدم

5. از تو می گویم که می باید مرا کی گفته ام

6. کز جهان آسایشی یا نعمتی می بایدم

7. هر بلایِ عشق می خواهم سلامت گو مباش

8. بر سپاهِ هجر لیکن قدرتی می بایدم

9. وعدۀ دیدار فرمودی و پیمانی برفت

10. لیک تا آن وقت صبر و طاقتی می بایدم

11. بر تو من باری یقینم هر چه فرمایی کنی

12. هیچ بر قول تو گفتم حجّتی می بایدم

13. زار می نالد نزاری بر درِ غفرانِ تو

14. گر گنه بر من بپوشی خلعتی می بایدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سیب را بو کرد موسی جان بداد
* بازجو آن بو ز سیبستان کیست
شعر کامل
مولوی
* با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
* هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
شعر کامل
حافظ
* بیا باغبان خرمی ساز کن
* گل آمد در باغ را باز کن
شعر کامل
نظامی