نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 947

1. باد بهار می وزد از طرف نهارجان

2. ای که فدای آن چنان باد چنین هزار جان

3. ساقی عیسوی نفس چند ز انتظار بس

4. تا به خلاف شرع و دین نوش کنیم بیار جان

5. جان من است جام می خضر من و مدام من

6. در طلب تو برمیان بسته ام استوار جان

7. لایق اگرچه نیستم عاشق صادقم بلی

8. ور نکنم نه صادقم در طلبت هزار جان

9. ای دل اگر چشیده ای جرعه ی شوق بایدت

10. کرد چو کوهکن فدا بهر وفای یار جان

11. می خور و غم مخور جوی ، نیست جز این برون شوی

12. از پی نازنین گلی رنج مبر مخار جان

13. منتظران نسیه را نیست ز نقد حاصلی

14. صرف مکن نزاریا در سر انتظار جان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جهان را چنین است ساز و نهاد
* ز یک دست بستد به دیگر بداد
شعر کامل
فردوسی
* خضاب تازه ای هر دم به روی کار می آری
* شدی پیر و همان دست از سیه کاری نمی داری
شعر کامل
صائب تبریزی
* جهان آفریننده یار منست
* سر اختر اندر کنار منست
شعر کامل
فردوسی