نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 983

1. عاقله‌ی عقل چیست مظلمه‌ی مرد و زن

2. هم نفسِ عشق باش بیش دگر دم مزن

3. یک سخن ار بشنوی با تو بگویم درست

4. گر دمِ ما می‌زنی بر شکن از خویشتن

5. آنچه تو گویی محال و آن چه تو بینی خیال

6. شرک نباشد روا در صفت ذوالمنن

7. سوزن و جیبِ مسیح هست مثال صحیح

8. نتوان معراج کرد با دل و جان و بدن

9. خضرِ رهم باز داد بر لبِ آبِ حیات

10. زنده‌ی عشقم کنون فارغم از جان و تن

11. طالبِ‌نوحِ نجی باش ز بهرِ نجات

12. هر چه به کشتی رسی باز به دریا فکن

13. هر چه بماند ز تو نام و نشان جزو و کلّ

14. صورِ انا الحق بدم نوبتِ وحدت بزن

15. گر به ثباتِ‌نخست داری عزمِ‌درست

16. دنیی و دین مرد وار هر دو به هم در فکن

17. پیشِ نزاری مزن لافِ رسیدن به دوست

18. تا نرسی نیستی محرمِ سرّ و علن

19. پیش مکن همچو قَز جهلِ طبیعی حجاب

20. هرزه مشو در کفن فضله به خود بر متن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر خبر داری زحی لایموت
* بر دهان خود بنه مهر سکوت
شعر کامل
عطار
* کس زبان چشم خوبان را نمی داند چو ما
* روزگاری این غزالان را شبانی کرده ایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز دشمن جفا بردی از بهر دوست
* که تریاک اکبر بود زهر دوست
شعر کامل
سعدی