شمارهٔ 983
1. عاقلهی عقل چیست مظلمهی مرد و زن
2. هم نفسِ عشق باش بیش دگر دم مزن
3. یک سخن ار بشنوی با تو بگویم درست
4. گر دمِ ما میزنی بر شکن از خویشتن
5. آنچه تو گویی محال و آن چه تو بینی خیال
6. شرک نباشد روا در صفت ذوالمنن
7. سوزن و جیبِ مسیح هست مثال صحیح
8. نتوان معراج کرد با دل و جان و بدن
9. خضرِ رهم باز داد بر لبِ آبِ حیات
10. زندهی عشقم کنون فارغم از جان و تن
11. طالبِنوحِ نجی باش ز بهرِ نجات
12. هر چه به کشتی رسی باز به دریا فکن
13. هر چه بماند ز تو نام و نشان جزو و کلّ
14. صورِ انا الحق بدم نوبتِ وحدت بزن
15. گر به ثباتِنخست داری عزمِدرست
16. دنیی و دین مرد وار هر دو به هم در فکن
17. پیشِ نزاری مزن لافِ رسیدن به دوست
18. تا نرسی نیستی محرمِ سرّ و علن
19. پیش مکن همچو قَز جهلِ طبیعی حجاب
20. هرزه مشو در کفن فضله به خود بر متن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده