غزل شمارۀ 141
1. عطاش را نه صوابست و نه خطا باعث
2. بس است بهر کرم نالۀ گدا باعث
3. اگرچه رزق گدا بازپس نمی گردد
4. مقدرّست که می گرددش عطا باعث
5. خزان درود و سحاب آب داد و دهقان کشت
6. ببین که برد و که پرورد و شد چه ها باعث
7. جنون عشق ز تقدیر بود من چه کنم؟
8. به بوی گل که شدم مست شد صبا باعث
9. بر آستانۀ پیر مغان رهی خواهم
10. تو گر سبب نشوی می شود خدا باعث
11. خراب و مست چنین می زیم نمی دانم
12. در آفريدن من شد چه مدّعا باعث
13. لئيم را می و معشوق اگر کریم نکرد
14. سخاش را نشود گنج و کیما باعث
15. عجب ز همّت درویش اگر قبول کند
16. سعادتی که شود سایۀ هما باعث
17. ریا ز دیر به مسجد برد نظیری را
18. فقیه باده کش و گبر پارسا باعث
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده