غزل شمارۀ 192
1. روز از آن آید که با صد خواریم بر در کشد
2. پردۀ ناموس شب از روی کارم برکشد
3. بر سر پروانه شمع از بهر آن سوزد که هست
4. جذبۀ عشقی که خاکستر به خاکستر کشد
5. هیچ جا نگذشت کز وی فتنه یی باقی نماند
6. کاش چون آید غمت رخت از در دیگر کشد
7. از درش تصدیع کم کردم چو دانستم که او
8. خط نسیانی مرا یک باره بر دفتر کشد
9. غم که هر شب مجلسم افسرده زو می گشت رفت
10. امشب از جرأت چراغم دشنه بر صرصر کشد
11. چاره یی کز بی قراری تشنه وصل تو را
12. بر سراب از چشم افتد دست از کوثر کشد
13. از فراق امشب نظری مجلسم ماتمگهی است
14. بوی خون آید چو عودم شعله در مجمر کشد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده