نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 239

1. چون ابر بهاری به سرم سایه فکن شد

2. بر هر بر بومم که نظر کرد چمن شد

3. چون شمع که شد رهبر پروانه به آتش

4. دل سوزی او باعث جان بازی من شد

5. می خواست شود قایل نظمم به بلاغت

6. صد پایه به شیب آمد و بر اوج سخن شد

7. بی جام همه می کش و بی باده همه مست

8. از نظم نو آیین مغان رسم کهن شد

9. شک نیست که از نیم نظر کار برآید

10. آن را که دلیل آصف اعجاز سخن شد

11. همسایگیش را اثر ابر بهارست

12. هم خانه گلستان شد و هم خار سمن شد

13. از یار و دیار ار نکنم یاد عجب نیست

14. از رشک من امسال غریبی به وطن شد

15. بر خاک درش جای شهیدان ندهد کس

16. لطفی است که کافور تن و عطر کفن شد

17. مهمان بهشتی مخور اندوه نظیری

18. نزهتگه حوران جنان بيت حزن شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* داغ مجنون بیابان گرد دارد بر جگر
* لاله ای کز سینه صحرا و هامون می دمد
شعر کامل
صائب تبریزی
* در گوشه چشم است نهان فتنه دوران
* با گوشه نشینان جهان کار مدارید
شعر کامل
صائب تبریزی
* وگر طلب کند انعامی از شما حافظ
* حوالتش به لب یار دلنواز کنید
شعر کامل
حافظ