غزل شمارۀ 277
1. چشم زخم خلق را با حسن روزافزون چه کار
2. هرکه را زلف و رخ اعجازست با افسون چه کار
3. از عتاب و لطف می نالند مشتاقان دوست
4. بلبلان را با نوا کارست با مضمون چه کار
5. در عجایب های طور عشق حکمت ها گم است
6. عقل راه با مصلحت اندیشی مجنون چه کار
7. کار ما با گردش طاس است و نقش کعبتین
8. با حساب انجم و کج بازی گردون چه کار
9. دولت وارستگی هرگه نماید رو خوشست
10. عشق را با وقت خوب و ساعت میمون چه کار
11. در بیابانی که خوبانند، رهزن رهبرست
12. ره روان شوق را با دجله های خون چه کار
13. سادگی های نظیری دست صد تدبیر بست
14. عشق چون دکّان فروچیند به افلاطون چه کار
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده