غزل شمارۀ 299
1. پی تدارک تقصیر صبحدم برخیز
2. به بام میکده خورشید زد علم برخیز
3. گر از خمار سحرگاه سرگران شده یی
4. زمی عصا کن و از تکیه گاه غم برخیز
5. جماعتی گهر شب چراغ می طلبند
6. مگر نصیب تو گردد شبی تو هم برخیز
7. قبول زخم طلب خاصۀ مطیعانست
8. همین که بر تو کشیدند این رقم برخیز
9. حقیقت همه کس ثبت در جریدۀ اوست
10. به سهو حرف نیفتاده از قلم برخیز
11. به سوی او چو روی گوش کن گران در تاز
12. به نزد او چو رسی لنگ کن قدم برخیز
13. قدح ز دست بلا ما مدام می نوشیم
14. تو کز لطیفۀ غم می کشی الم برخیز
15. تنک شراب هوایی به کوی عشق مگرد
16. ز پای زود درآیی ز جای کم برخیز
17. گره چو نافه نظیری ز نیم ما بر کار
18. تو همچو نکهت از آن زلف خم به خم برخیز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده