غزل شمارۀ 397
1. نقش دیبا چنان کشید فرنگ
2. که ز من برد دانش و فرهنگ
3. کفر از عشق و عشق از ایمان
4. چیست این فتنه ها و این نیرنگ
5. زمزمم سوخته است گو هندو
6. مشت خاکسترم فشان بر گنگ
7. وه که بر ما نوشته باده فروش
8. باده را سنگ و جام را پا سنگ
9. چند کورانه دست اندازیم
10. دامن کس نیاید اندر چنگ
11. زو همه نقش ها و او بی نقش
12. زو همه رنگ ها و او بی رنگ
13. گله در دوستی نمی گنجد
14. بس که شد راه دوستداری تنگ
15. به قضا تن دهم که در دریا
16. شادی گوهرست و خوف نهنگ
17. تو مکن ضرب زخمه را خارج
18. گر نظیری غلط کند آهنگ
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده