غزل شمارۀ 399
1. مرحبا ساقی خجسته جمال
2. از جمالت دو کون مالامال
3. به ترازوی اجر سنجیده
4. نشئه را قدر و جرعه را مثقال
5. می تو در شریعت تو حرام
6. خون ما در محبّت تو حلال
7. رفت دوران حاتم و کسری
8. ماند از جود و عدلشان تمثال
9. پیش تر فعل بود و قول نبود
10. نیست فعل این زمان و هست اقوال
11. جوی شیرین و قصر خسرو را
12. از بیابان بپرس و از اطلال
13. گریه بر مادران کنند از بخت
14. چون بزایند این زمان اطفال
15. غم ترکان چنان گرفته دلم
16. که طرب را درو نمانده مجال
17. دَر دیاری که تنگ چشمانند
18. بیم قحط است در فراخی سال
19. زین عطش ها که در دل چاک است ب
20. به زلال است تشنه طبع زلال
21. شبهۀ عشق از نظیری پرس
22. بوعلی حل نکرده این اشکال
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده