غزل شمارۀ 454
1. به جست و جوی تو سرتاسر جهان بدوم
2. چنان که باد به هر سو دَوَد چنان بدوم
3. ز بس ز شوق تو شوریده ام نمی دانم
4. که بر زمین بدَوَم یا بر آسمان بدوم
5. ز جهل ره برِ پیرانِ نکته یادم نیست
6. به لهو در صف طفلان خرده دان بدوم
7. کس از قبيلۀ ما رند و عشقباز نبود
8. نصیب بود که دنبال این و آن بدوم
9. ضرور شد پی روزی شدن چه دانستم
10. کزین کران جهان تا بدان کران بدوم
11. شدم به جهد که آسوده گردم از منزل
12. کجا گمان که به منزل رسم همان بدوم
13. به گردِ توسن مردی نمی رسم تا کی
14. به شرق و غرب پذیرای کاروان بدوم
15. نکرد بخت به معموره ای سبکبارم
16. چو ناله چند ز غم توشه بر میان بدوم
17. چنان ربوده نظیری جنون عشقم عقل
18. که بر زمین پی ماه و بر آسمان بدوم؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده