نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 482

1. چند فارغ از نشاط درد و درمان زیستن

2. همچو خون مرده زیر پوست پنهان زیستن

3. شوق و این نا آشنایی؟ عشق و این بی نسبتی؟

4. تشنۀ دیدار وانگه در بیابان زیستن

5. خوبی از ندازه بیرون می بری انصاف نیست

6. دشمن جان بودن و شیرین تر از جان زیستن

7. دیده پر اشک و زبان پر شکر مشکل حالتیست

8. با چنین نازک دلی ها سخت پیمان زیستن

9. عیش میخواران مفلس را چراغ خلوتم

10. بایدم از خانۀ همسایه پنهان زیستن

11. تا سحر با ساز و صحبت تا به شب در گشت و سیر

12. همچو گل طرفی نبستم از پریشان زیستن

13. مشت خاشاک نظیری شعله ای کرد و نشست

14. باد شمع انجمن را تا به پایان زیستن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خال مشکین تو بر عارض گندم گون دید
* آدم آمد ز پی دانه و در دام افتاد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* گر تو صد بار بیایی به سر کشته عشق
* چشم باشد مترصد که دگربار آیی
شعر کامل
سعدی
* بر تن از دار فنا بیجگران می لرزند
* ما ازین پنبه چو حلاج رسن ساخته ایم
شعر کامل
صائب تبریزی