غزل شمارۀ 511
1. در عهد تو یک سر به گریبان نرسیده
2. کش چاک دل از سینه به دامان نرسیده
3. محمود پریشان سر زلف ایازست
4. کاریست محبّت که به سامان نرسیده
5. مجنون نشد آرام پذیر از رخ لیلی
6. دردیست جدایی که به درمان نرسیده
7. هر قطره ای از چشم ترم سیل جهانیست
8. جایی رسد این گریه که طوفان نرسیده
9. دیریست که از نگهت پیراهن يوسف
10. بویی به سوی کلبۀ احزان نرسیده
11. بس کر رسن زلف گرہ گیر تو بندیم
12. ما را نمی از چاه زنخدان نرسیده
13. ماییم و کتابیّ و چراغی که فروغش
14. از خانۀ تاریک به ایوان نرسیده
15. صد بار ز آغاز به انجام رساندیم
16. افسانۀ دردی که به پایان نرسیده
17. فریاد که طی گشت ره عمر نظیری
18. این جان الم دیده به جانان نرسیده
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده