نظامی_خمسهخسرو و شیرین (فهرست)

شماره 21 - نمودن شاپور صورت خسرو را بار دوم

1. چو بر زد بامدادن بور گلرنگ

2. غبار آتشین از نعل بر سنگ

3. گشاد از گنج در هر کنج رازی

4. چو دریا گشت هر کوهی طرازی

5. دگر ره بود پیشین رفته شاپور

6. به پیش آهنگ آن بکران چون حور

7. همان تمثال اول ساز کرده

8. همان کاغذ برابر باز کرده

9. رسیدند آن بتان با دلنوازی

10. بر آن سبزه چو گل کردند بازی

11. زده بر ماه خنده بر قصب راه

12. پرند آن قصب پوشان چون ماه

13. نشاطی نیم رغبت می‌نمودند

14. به تدریج اندک اندک می‌فزودند

15. چو در بازی شدند آن لعبتان باز

16. زمانه کرد لعبت بازی آغاز

17. دگر باره چو شیرین دیده بر کرد

18. در آن تمثال روحانی نظر کرد

19. به پرواز اندر آمد مرغ جانش

20. فرو بست از سخن گفتن زبانش

21. بود سرمست را خوابی کفایت

22. گل نم دیده را آبی کفایت

23. به یاران بانگ بر زد کاین چه حالست

24. غلط می‌کرد خود را کاین خیالست

25. به سروی زان سهی سروان بفرمود

26. که آن صورت بیاور نزد من زود

27. به رفت آن ماه و آن صورت نهان کرد

28. به گل خورشید پنهان چون توان کرد

29. بگفت این در پری برمی‌گشاید

30. پری زین سان بسی بازی نماید

31. وز آنجا رخت بربستند حالی

32. ز گلها سبزه را کردند خالی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم
* که لاله می‌دمد از خون دیده فرهاد
شعر کامل
حافظ
* علم دولت نوروز به صحرا برخاست
* زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
شعر کامل
سعدی
* بس که دردسر ز فریاد و فغان خود کشم
* از دهان چون ناله می خواهم زبان خود کشم
شعر کامل
جامی