غزل شمارهٔ 12
1. خوشا کسیکه ز عشقش دمی رهائی نیست
2. غمش ز رندی و میلش به پارسائی نیست
3. دل رمیدهٔ شوریدگان رسوائی
4. شکستهایست که در بند مومیائی نیست
5. ز فکر دنیی و عقبی فراغتی دارد
6. خداشناس که با خلقش آشنائی نیست
7. غلام همت درویش قانعم کو را
8. سر بزرگی و سودای پادشاهی نیست
9. مراد خود مطلب هر زمان ز حضرت حق
10. که بر در کرمش حاجت گدائی نیست
11. به کنج عزلت از آنروی گشتهام خرسند
12. که دیگرم هوس صحبت ریائی نیست
13. قلندریست مجرد عبید زاکانی
14. حریف خواجگی و مرد کدخدائی نیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده