عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 37

1. نقش روی توام از پیش نظر می‌نرود

2. خاطر از کوی توام جای دگر می‌نرود

3. تا بدیدم لب شیرین تو دیگر زان روز

4. بر زبانم سخن شهد و شکر می‌نرود

5. عارض و زلف دو تا شیفته کردند مرا

6. هرگزم دل به گل و سنبل تر می‌نرود

7. مستی و عاشقی از عیب بود گو میباش

8. «در من این عیب قدیم است و بدر می‌نرود»

9. دوستان از می و معشوق نداریدیم باز

10. «که مرا بی می و معشوق بسر می‌نرود»

11. غم عشقش ز دل خستهٔ بیچاره عبید

12. گوشه‌ای دارد از آنجا به سفر می‌نرود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به من هر چون خضر دادند عمر جاودان، اما
* گره شد رشته عمرم ز بس برخویش پیچیدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* حیف فرهاد که با آنهمه شیرین کاری
* شد به خواب عدم از تلخی افسانه عشق
شعر کامل
صائب تبریزی
* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی