عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4

1. در ما به ناز می‌نگرد دلربای ما

2. بیگانه‌وار میگذرد آشنای ما

3. بی‌جرم دوست پای ز ما درکشیده باز

4. تا خود چه گفت دشمن ما در قفای ما

5. با هیچکس شکایت جورش نمیکنم

6. ترسم به گفتگو کشد این ماجرای ما

7. ما دل به درد هجر ضروری نهاده‌ایم

8. زیرا که فارغست طبیب از دوای ما

9. هردم ز شوق حلقهٔ زنجیر زلف او

10. دیوانه میشود دل آشفته رای ما

11. بر کوه اگر گذر کند این آه آتشین

12. بی شک بسوزدش دل سنگین برای ما

13. شاید که خون دیده بریزی عبید از آنک

14. او میکند همیشه خرابی بجای ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل
* بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
شعر کامل
حافظ
* دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگست
* ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگست
شعر کامل
سعدی
* گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
* کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
شعر کامل
حافظ