عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 57

1. خرم آن کس که غم عشق تو در دل دارد

2. وز همه ملک جهان مهر تو حاصل دارد

3. جور و بیداد و جفا کردن و عاشق کشتن

4. زیبد آنرا که چنین شکل و شمایل دارد

5. عاشق دلشده را پند خردمند چه سود

6. رند دیوانه کجا گوش به عاقل دارد

7. مبتلائیست که امید خلاصش نبود

8. هرکه بر پای دل از عشق سلاسل دارد

9. تا دم بازپسین غرقهٔ دریای غمش

10. مدعی باشد اگر چشم به ساحل دارد

11. هرکه خواهد که کند از تو مرادی حاصل

12. حاصل آنست که اندیشهٔ باطل دارد

13. میکشد ساعد سیمین تو ما را و عبید

14. میل بوسیدن سرپنجهٔ قاتل دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم و لب پیش من آور چو رسد باده به من
* تا بود نقل مرا شکر و بادامی چند
شعر کامل
عبید زاکانی
* از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترست
* پیغام آشنا نفس روح پرورست
شعر کامل
سعدی
* گویند که در سینه غم عشق نهان کن
* در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم
شعر کامل
فروغی بسطامی