عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 8

1. کرد فارغ گل رویت ز گلستان ما را

2. کفر زلف تو برآورد ز ایمان ما را

3. تا خیال قد و بالای تو در دل بگذشت

4. خاطر آزاد شد از سرو خرامان ما را

5. ما که در عشق تو آشفته و شوریده شدیم

6. می‌کند حلقهٔ زلف تو پریشان ما را

7. تا به دامان وصالت نرسد دست امید

8. دست کوته نکند اشگ ز دامان ما را

9. در ره کعبهٔ وصل تو ز پا ننشینیم

10. گرچه در پا شکند خار مغیلان ما را

11. ای عبید از پی دل چند توان رفت آخر

12. کرد سودای تو بس بی سر و سامان ما را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ضعف دل دارم مسیح از نبض من بردار دست
* هست در سیب زنخدان بتان بهبود من
شعر کامل
صائب تبریزی
* روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
* ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
شعر کامل
حافظ
* جامه نیلی گشت و از سیلی رخم نیلوفری
* عاقبت این بود رنگم زین خم خاکستری
شعر کامل
وحشی بافقی