شمارهٔ 17 - ایضا در شکایت از قرض گوید
1. وای بر من که روز شب شدهام
2. دایما همنشین و همدم قرض
3. مدتی گرد هرکسی گشتم
4. بو که آرم به دست مرهم قرض
5. آخرالامر هیچکس نگشاد
6. پای جانم ز بند محکم قرض
7. ... ن درستی نیافتم جائی
8. که مرا وارهاند از غم قرض
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده