عبید زاکانیعشاق‌نامه (فهرست)

شمارهٔ 10 - پیغام رسانیدن قاصد

1. ضمیر پاک آن مرغ سخن ساز

2. چو این افسانه کردم پیشش آغاز

3. شد از حال دل پر دردم آگاه

4. چو آتش گشت و شد با باد همراه

5. به خلوتگاه آن آرام جان رفت

6. باستادی ز هر چشمی نهان رفت

7. باو از هر دری افسانه میگفت

8. حکایت خوب و استادانه میگفت

9. ز من هر دم غمی تقریر میکرد

10. ز دریائی نمی تقریر میکرد

11. چو رمزی زین حکایت یاد کردی

12. سمنبر زان سخن فریاد کردی

13. بصنعت زین سخن دوری نمودی

14. بدو آئین مستوری نمودی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
* ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
شعر کامل
سعدی
* منم دیوانه و او سرو قامت
* حدیث راست از دیوانه پرسید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار
* مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست
شعر کامل
سعدی