اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 114

1. مرا سر بلندی ز سودای اوست

2. سری دوست دارم که در پای اوست

3. مزاج دلم گرم از آن می‌شود

4. که بر مهر روی دلارای اوست

5. مرا زیبد ار لاف شاهی زنم

6. که در سینه گنج تمنای اوست

7. نیابی در اجزای من دره‌ای

8. که آن ذره خالی ز سودای اوست

9. سرم جای شور و تنم جای شوق

10. لبم جای ذکر و دلم جای اوست

11. که نزدیک لیلی خبر می‌برد؟

12. که: مجنون آشفته شیدای اوست

13. دل اوحدی کی برآید ز بند؟

14. که در بند زلف سمن سای اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دو منزل یکی کرد و آمد دوان
* همی تاخت برسان تیر از کمان
شعر کامل
فردوسی
* خاک شد دیدۀ غمدیدۀ مجنون و هنوز
* چشم جان جانب لیلی نگرانست او را
شعر کامل
جامی
* پیر گردیدی و کشت املت زرد نشد
* بوی کافور شنیدی و دلت سرد نشد
شعر کامل
صائب تبریزی