اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 163

1. گفته بودم با تو من: کان جا نباید رفتنت

2. ور ضرورت می‌روی با ما نباید رفتنت

3. دشمن پر در کمین داری و دستی بر کمان

4. گرنه تیری، ای پسر، تنها نباید رفتنت

5. راه پر چاهست و شب بیگاه و صحرا بی‌پناه

6. بی‌دلیلی پر دل دانا نباید رفتنت

7. مشکل خود را ز رای خرده‌دانی بازپرس

8. راه جویی، پیش نابینا نباید رفتنت

9. زین من و او دور شو، گز ز آن مایی کین طریق

10. راه توحیدست، با غوغا نباید رفتنت

11. خود نمایی پیش ما عین ریا باشد، تو نیز

12. گر مرایی نیستی، پیدا نباید رفتنت

13. اوحدی، چون جای خود زین پرده بیرون ساختی

14. گر برآید فتنه‌ای، از جا نباید رفتنت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنینست کردار چرخ بلند
* به دستی کلاه و به دیگر کمند
شعر کامل
فردوسی
* پروای سرد و گرم خزان و بهار نیست
* آن را که همچو سرو و صنوبر قبا یکی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
* این سیل بر خرابه وآبادمی زند
شعر کامل
صائب تبریزی