اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 181

1. وجود حقیقت نشانی ندارد

2. رموز طریقت بیانی ندارد

3. به صحرای معنی گذر، تا ببینی

4. بهاری که بیم خزانی ندارد

5. جمال حقیقت کسی دیده باشد

6. که در باز گفتن زبانی ندارد

7. درین دانه مرغی تواند رسیدن

8. که جز نیستی آشیانی ندارد

9. تنی را، که در دل نباشد غم او

10. رها کن حدیثش، که جانی ندارد

11. به چیزی توان برد چیزی که این جا

12. به نانی نیرزد، که نانی ندارد

13. بگفت اوحدی هر چه دانست با تو

14. گرش باز یابی زیانی ندارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من خراباتیم و عاشق و دیوانه و مست
* بیشتر زین چه حکایت بکند غمازم
شعر کامل
سعدی
* گر بهم می‌زدم امشب مژهٔ پر نم را
* آب می‌برد به یک چشم زدن عالم را
شعر کامل
محتشم کاشانی
* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی