اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 199

1. به یک نظر دل شهری شکاردانی کرد

2. همیشه جور کنی و آشکاردانی کرد

3. ز طره غالیه بر یاسمین توانی برد

4. به شیوه معجزه با خنده یار دانی کرد

5. چو باد اگرچه گذر می‌کنی بهر سویی

6. به سوی ما نه همانا گذار دانی کرد

7. اگر مراد دل خود طلب کنیم از تو

8. مراد دشمن ما اختیار دانی کرد

9. تو این ستیزه و ناز و عتاب و شوخی را

10. اگر به ترک بگویی چه کار دانی کرد؟

11. چه پرسمت ز وفا، گویی: آن نمی‌دانم

12. ولی چو بوسه بخواهم کناردانی کرد

13. ستم که بر دل من کرده‌ای، عجب دارم

14. که گر به یاد تو آرم شمار دانی کرد

15. اگر چه طفلی و خود را نهی به نادانی

16. هنوز چارهٔ چون من هزار دانی کرد

17. نگار چهره بپوشی ز اوحدی، لیکن

18. به خون دیده رخش را نگار دانی کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم بروی روشن تو روی برنهم
* گفتا که آب گل ببرد رنگ زعفران
شعر کامل
فرخی سیستانی
* گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
* جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
شعر کامل
سعدی
* بروید ای حریفان بکشید یار ما را
* به من آورید آخر صنم گریزپا را
شعر کامل
مولوی