اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 24

1. دود از دلم برآمد، دادی بده دلم را

2. در بر رخم چه بندی؟ بگشای مشکلم را

3. پایم به گل فروشد، تا چند سر کشیدن؟

4. دستی بزن برآور این پای در گلم را

5. دستم چو شد حمایل در گردن خیالت

6. پنهان کن از رقیبان دست حمایلم را

7. بردند پیش قاضی از قتل من حکایت

8. او نیز داد رخصت، چون دید قاتلم را

9. جز مهر خود نبینی در استخوان و مغزم

10. گر زانکه بر گشایی یک یک مفاصلم را

11. وقتی که مرده باشم، گر مهر مینمایی

12. بر آستان خود نه تابوت و محملم را

13. تا نقش مهر خویشم بر لوح دل نوشتی

14. یکسر به باد دادی تحصیل و حاصلم را

15. عیبم کنند یاران در عشقت ای پریرخ

16. دیوانه ساز بر خود یاران عاقلم را

17. از غل و بند مجنون دیگر سخن نگفتی

18. گر اوحدی بدیدی قید و سلاسلم را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنان در قید مهرت پای بندم
* که گویی آهوی سر در کمندم
شعر کامل
سعدی
* طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
* چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
شعر کامل
حافظ
* اندرآ ای اصل اصل شادمانی شاد باش
* اندرآ ای آب آب زندگانی شاد باش
شعر کامل
مولوی