اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 271

1. زین بیش نباید خفت، ای یار که دزد آمد

2. رخت خود ازین منزل بردار، که دزد آمد

3. دزدست و شب تیره، چشم همگان خیره

4. گفتیم: مشوطیره، زنهار، که دزد آمد

5. این دزد عسس جامه، در گرمی هنگامه

6. می‌دزدد و می‌گوید: هشدار، که دزد آمد

7. دزدان جهان گشته، در خرقه نهان گشته

8. تا نیک بنشناسد عیار، که دزد آمد

9. این طرفه که: دزد آمد، در خرقه به مزد آمد

10. مزدی بده، از گفتم: بیدار، که دزد آمد

11. ای اوحدی، ار با تو نقدیست، به خلوت بر

12. پس بر درخلوت زن مسمار، که دزد آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر تن از دار فنا بیجگران می لرزند
* ما ازین پنبه چو حلاج رسن ساخته ایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* هشیار به هنگامۀ محشر نتوان رفت
* ای کاش که از سایۀ تاکم گذرانند
شعر کامل
حزین لاهیجی
* این زمان در زیر بار کوه منت می روم
* من که می دزدیدم از دست نوازش دوش را
شعر کامل
صائب تبریزی