اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 280

1. کیست کز آن بت بمن خبر برساند؟

2. گر نبود نامه‌ای، زبر برساند

3. گرم روی کو؟ که پیش این نفس سرد

4. خشک سلامی به چشم تر برساند

5. بوسه دهم آستین آنکه سر من

6. باز بر آن آستان در برساند

7. باد تواند درو رسید، سلامش

8. من برسانم به باد، اگر برساند

9. زان سر زلف، ار چه نشنود سخن من

10. هر چه شنیدست سر به سر برساند

11. حال بنا گوش او به شرح بگوید

12. چونکه به گوشم رسد، دگر برساند

13. بر در شیرین، چو دید حالت فرهاد

14. قصهٔ افتادن از کمر برساند

15. کیست که مشتاق را دو دست بگیرد؟

16. وز پی هجران به یک دگر برساند

17. دل به صبا دادم و نبرد سلامی

18. جان بدهم، تا که بی‌جگر برساند

19. از لبش آن بوی دل شکر چو رسانید

20. از دهنش نیز گل شکر برساند

21. باد صبا را هزار بار چو گفتم:

22. یک سخن اوحدی مگر برساند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در بهشت عافیت افتادم از بی حاصلی
* شد حصاری بی بری از سنگ طفلان بید را
شعر کامل
صائب تبریزی
* به روی تازه نتوان پرده پوش فقر گردیدن
* که آتش عاقبت از دست خالی در چنار افتد
شعر کامل
صائب تبریزی
* شراب اشک تلخم، چاشنی از نقل تر گیرد
* گر آن شیرین پسر، بادام چشمم در شکر گیرد
شعر کامل
حزین لاهیجی