اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 374

1. نالهٔ بلبل شوریده به جایی برسید

2. گل به باغ آمد و دردش به دوایی برسید

3. عمر بلبل چو وفا کرد به دوری بنمرد

4. تا ز پیوستن گل بوی وفایی برسید

5. گل چه پیراهن زر دوخته بر داد بباد؟

6. کز میان غنچهٔ مسکین به قبایی برسید

7. هر که بر بوی گل و نالهٔ بلبل سحری

8. در چمن رفت، به برگی و نوایی برسید

9. طالب گل ز چمن پای مکن، گو: کوتاه

10. که به دستش ز سر خار جفایی برسید

11. پی همراهی این قافله بودم عمری

12. تا به گوش دلم آواز درایی برسید

13. قصهٔ مور پریشان به سلیمان گفتند

14. اثر نعمت سلطان به گدایی برسید

15. آفتابی ز سر منظره بنمود جمال

16. ذره‌ای در هوس او به هوایی برسید

17. اوحدی دست به وصلش نرسانید آسان

18. درد سر برد و به خاک کف پایی برسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
* که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
شعر کامل
حافظ
* برگ خرمایم که از من باد زن سازند خلق
* باد سردم در لب است و ریز ریز اجزای من
شعر کامل
خاقانی
* غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
* به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
شعر کامل
سعدی