اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 376

1. دوشم فغان و ناله به هفت آسمان رسید

2. دو دم به دل برآمد و آتش به جان رسید

3. بر تن شنیده‌ای چه رسید از فراق جان؟

4. از درد دوری تو دلم را همان رسید

5. هرگز جفا نبرده و دوری ندیده‌ام

6. بر من جفا و جور تو نامهربان رسید

7. انصاف من بده: که کجا گویم این سخن؟

8. کز یار برگزیده به یاران زیان رسید

9. دوشم رقیب بر سر کوی تو دید و گفت:

10. باز این ستم رسیدهٔ فریادخوان رسید

11. ما را مگر به پیش تولطف تو آورد

12. ورنه به سعی ما به کجا می‌توان رسید؟

13. حال من و تو فاش چنان شد، که سالها

14. زین دوستی بهر طرفی داستان رسید

15. یک روز بشنوی که: تن اوحدی ز غم

16. خاک در تو گشت و بدان آستان رسید

17. من بلبلم ز درد بنالم، علی‌الخصوص

18. فصلی که گل شکفته شد و ارغوان رسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
* کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
شعر کامل
حافظ
* وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
* ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را
شعر کامل
سعدی
* ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
* که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
شعر کامل
حافظ