اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 456

1. دیوانه می‌شد از غم او گاه گاه دل

2. زان بستم اندر آن سر زلف سیاه دل

3. دل را درین حدیث ملامت نمی‌کنم

4. این جرم دیده بود،ندارد گناه دل

5. دل خسته‌ام ولی نتوان رفت هر نفس

6. پیش رخ چو آینهٔ او؟ که: آه دل!

7. بسیار می‌کشد به زنخدان او دلم

8. ای سینه، همتی، که نیفتد به چاه دل

9. ای دیده، مردمی کن و چشمی به راه دار

10. آخر نه هم به قول تو گم کرده راه دل؟

11. جانا، چو زلف با دل شوریده بد مشو

12. دانی که: هست روی ترا نیک خواه دل؟

13. گر شمع صورت تو نگشتی دلیل جان

14. هرگز به کوی عشق نمی‌برد راه دل

15. در جهان نهاد مهر ترا اوحدی، مگر

16. ترسد از آنکه راز ندارد نگاه دل؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دارم به شاهی دسترس، کاو منبع فیض است و بس
* در سایهٔ بال مگس، شاهین پران پرورد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* نقد هر دو عالم را باختم به یک دیدن
* طرز بازیم بنگر، شیوهٔ قمارم بین
شعر کامل
فروغی بسطامی
* به نصیحتگر دل شیفته می‌باید گفت
* برو ای خواجه که این درد به درمان نرود
شعر کامل
سعدی