اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 487

1. چو دل در دیگری بستی نگاهش دار، من رفتم

2. چو رفتی در پی دشمن، مرا بگذار، من رفتم

3. پس از صد بار جانم را که سوزانیده‌ای از غم

4. چو با من در نمیسازی، مساز، اینبار من رفتم

5. کشیدم جور و میگفتم: ز وصلت برخورم روزی

6. چو از وصل تو دشمن بود برخوردار، من رفتم

7. ز پیش دوستان رفتن نباشد اختیار دل

8. بنالم، تا بداند خصم: کز ناچار من رفتم

9. چو دل پیش تو میماند گواهی چند برگیرم:

10. کزین پس با دل گمره ندارم کار، من رفتم

11. ترا چندین که با من بود یاری، بندگی کردم

12. چو دانستم که غیر از من گرفتی یار، من رفتم

13. بخواهم رفتن از جور تو من امسال و می‌دانم

14. که از شوخی چنان دانی که از پیرار من رفتم

15. مرا گفتی که: غمخوار تو خواهم شد بدلداری

16. نگارا، بعد ازینم گر تویی غمخوار، من رفتم

17. ندارد اوحدی با من سر رفتن ز کوی تو

18. تو او را یادگار من نگه می‌دار، من رفتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دفتر فکرت بشوی گفته سعدی بگوی
* دامن گوهر بیار بر سر مجلس ببار
شعر کامل
سعدی
* ندارم گر چه در خرمن پر کاهی، به این شادم
* که رزق خوشه چین باشد زبان گندمین از من
شعر کامل
صائب تبریزی
* مجال صبر تنگ آمد به یک بار
* حدیث عشق بر صحرا فکندم
شعر کامل
سعدی