اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 51

1. نیست در آبگینه آتش و آب

2. باده‌شان رنگ می‌دهد، دریاب

3. باده نیز اندر اصل خود آبیست

4. کآفتابش فروغ بخشد و تاب

5. ز آب بی رنگ شد عنب موجود

6. وز عنب شیره وز شیره شراب

7. زین منازل نکرده آب گذار

8. هیچ کس را نکرد مست خراب

9. باش، تا رنگ و بوی برخیزد

10. که همان آب صرف بینی، آب

11. هر کس از باده نسبتی دیدند

12. جمله بین کس نشد ز روی صواب

13. چشم ازو رنگ برد و بینی بوی

14. عاقلش سکر دید و غافل خواب

15. اگرت چشم دوربین باشد

16. بر گرفتم ازان جمال نقاب

17. اوحدی، هرچه غیر او بینی

18. نیست یک باره جز غرور سراب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می توان کردن به نرمی راه در دلهای سخت
* رشته از همواری خود غوطه در گوهر زده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
* بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد
شعر کامل
حافظ
* مجلسی سازم با بربط و با چنگ و رباب
* با ترنج و بهی و نرگس و با نقل و کباب
شعر کامل
منوچهری