اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 53

1. یا بپوش آن روی زیبا در نقاب

2. یا دگر بیرون مرو چون آفتاب

3. بند کن زلف جهان آشوب را

4. گر نمی‌خواهی جهانی را خراب

5. رنج من زان چشم خواب‌آلود تست

6. چون کنم، کندر نمی‌آید ز خواب؟

7. زلف را وقتی اگر تابی دهی

8. آن تو دانی، روی را از من متاب

9. من که خود میمیرم از هجران تو

10. بر هلاک من چه می‌جویی شتاب؟

11. تا نرفتی در نیامد تیره شب

12. تا نیایی بر نیاید آفتاب

13. حال هجران تو من دانم، که من

14. سینه‌ای دارم پر از آتش کباب

15. عاشقم، روزی بر آویزم بتو

16. تشنه‌ام، خود را در اندازم به آب

17. اوحدی کامروز هجران تو دید

18. ایزدش فردا نفرماید عذاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
* ترک رضای خویش کند در رضای یار
شعر کامل
سعدی
* پای ما لنگ است و منزل بس دراز
* دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
شعر کامل
حافظ
* به باده دست میالای کان همه خون است
* که قطره قطره چکیده ست از دل انگور
شعر کامل
ظهیر فاریابی