اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 576

1. تا کی به در تو سوکوار آیم؟

2. در کوی تو مستمند و زار آیم؟

3. گر کار مرا تو غم رسی روزی

4. غم نیست، که عاقبت به کار آیم

5. وقتی که ز کشتگان خود پرسی

6. اول منم آنکه در شمار آیم

7. چون دست برآوری به خون ریزی

8. هم من باشم که: پایدار آیم

9. روزی اگرم تو یار خود خوانی

10. دانم به یقین که: بختیار آیم

11. هم پیش تو بگذرم به دزدیده

12. گر نتوانم که آشکار آیم

13. مگذار مرا چو اوحدی تنها

14. زنهار! که من به زینهار آیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
* آشیان دل یک سلسله را بر هم زد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
* به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
شعر کامل
سعدی
* به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
* ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم
شعر کامل
سعدی