اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 596

1. چو آتشست به گرمی هوای تابستان

2. بده دو کاسه ازان آب لعل، یا بستان

3. هوای عشق و هوای می و هوای تموز

4. سه آتشند، که خواری کنند با مستان

5. بیار شیره و پرکن شراب و نقل بنه

6. بریز سوسن و گل بر در سرا بستان

7. ز هر حدیث به آواز مطربی کن گوش

8. که عندلیب ز مرغول او برد دستان

9. ز دست لاله جبینی شراب گیر به دست

10. که عقل سر بنهد، چون برون کند دستان

11. من و محبت خوبان ز عهد مهد ازل

12. دو کودکیم که خوردیم شیر یک پستان

13. در آن زمان که زما دادها ستانی باز

14. نشاط عشق، خدایا، ز اوحدی مستان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم
* گر همه زهرست چون خوردیم ساغر نشکنیم
شعر کامل
وحشی بافقی
* بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی
* خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
شعر کامل
حافظ
* ماجرای عقل پرسیدم ز عشق
* گفت معزولست و فرمانیش نیست
شعر کامل
سعدی