اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 665

1. تو سروی ، بر نشاید چیدن از تو

2. تو ماهی، مهر نتوان دیدن از تو

3. من آشفته دل را تا کی آخر

4. میان خاک و خون غلتیدن از تو؟

5. به گردان رخصت خونم به عالم

6. که رخصت نیست برگردیدن از تو

7. گرم صد آستین بر رخ فشانی

8. نخواهم دامن اندر چیدن از تو

9. ترا چون هیچ ترسی از خدا نیست

10. همی باید مرا ترسیدن از تو

11. گناهم نیست اندر عشق و گر هست

12. گناه از بنده و بخشیدن از تو

13. اگر صد رنج باشد اوحدی را

14. شفا یابد به یک پرسیدن از تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از رشک اشک حاسد تو چون بقم شدست
* از رنج روی دشمن تو چون زریر باد
شعر کامل
انوری
* ز خاکی که خون سیاوش بخورد
* به ابر اندر آمد درختی ز گرد
شعر کامل
فردوسی
* گاه خلوت صوفیان وقت با موی چو شیر
* ورد خود ذکر برنج و شیر و شکر کرده‌اند
شعر کامل
سنایی