اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 790

1. من به هر جوری نخواهم کرد زاری

2. زانکه دولت باشد از خوی تو خواری

3. گفته‌ای: خونت بریزم،سهل باشد

4. بعد ازین گر بر سرم شمشیر باری

5. گو: بیاموز، ابر نیسانی، ز چشمم

6. اشک باریدن در آن شبهای تاری

7. بر ندارم سر ز خاک آستانت

8. من خود این خیر از خدا خواهم به زاری

9. با تو خواهم گفت هر جوری که کردی

10. گر نخواهی عذرم، آخر شرم داری

11. اوحدی مقبل شود در هر دو عالم

12. ار قبولش می‌کنی روزی به یاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
* یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* عمر نبود آن چه غافل از تو نشستم
* باقی عمر ایستاده‌ام به غرامت
شعر کامل
سعدی
* تا چشمم اوفتاد به شاهین زلف تو
* عنقای عشق بر سر من آشیانه کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی