اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 795

1. او شوی چو خود را تو از میانه بر گیری

2. در بها بیفزایی، تا بهانه بر گیری

3. سنگ و شانه‌ای باید تا ز پا و سر گویی

4. پا و سر چو گم گردد سنگ و شانه برگیری

5. گر مقیم درگاهی خاک شو، که در ساعت

6. گردنت زند گر سر ز آستانه برگیری

7. دام شرک را دانه جز تو کس نمی‌بینم

8. گر ز دام در خوفی دم ز دانه برگیری

9. در سلوک این منهج گر به صدق می‌کوشی

10. تا ز راه دربندی دل ز خانه برگیری

11. گر چوما نه بی‌برگی ساغری بیاشامی

12. هم چمان برون آیی، هم چمانه برگیری

13. اوحدی، خطا باشد قول جز درین پرده

14. گر صواب می‌جویی این ترانه برگیری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز ناله ای که کند خامه می توان دانست
* که کوه درد به دل صاحب سخن دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
* عشق محمد بس است و آل محمد
شعر کامل
سعدی
* چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم
* که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش
شعر کامل
حافظ