اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 96

1. بنگرید این فتنه را کز نو پدیدار آمدست

2. خلق شهری از دل و جانش خریدار آمدست

3. باغ رویش را ز چاه غبغبست امسال آب

4. زان سبب سیب زنخدانش به از پار آمدست

5. نقد هر خوبی که در گنج ملاحت جمع بود

6. یک به یک در حلقهٔ آن زلف چون مار آمدست

7. بارها جان عزیز خویش را در پای او

8. پیشکش کردیم و اندر پیش او خوار آمدست

9. بوسه‌ای زان لعل بربودیم و آسان گشت کار

10. گر چه بر طبع حسودان نیک دشوار آمدست

11. گر به کار ما نظر کرد او چه باشد؟ سالها

12. خون دل خوردیم تا امروز در کار آمدست

13. بندهٔ آن زلف سر بر دوش کرد از دوش باز

14. اوحدی را کز کلاه خسروی عار آمدست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر آن شب در فراق روی لیلی
* که بر مجنون رود لیلی طویلست
شعر کامل
سعدی
* شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
* ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی
شعر کامل
حافظ
* مى باشد رنگ رویم ارغوانى
* نداند دشمنم درد نهانى
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی