اوحدیجام جم (فهرست)

شمارهٔ 58-حکایت

1. من شنیدم که صاحب دیذی

2. داشت ناپاکزاده تلمیذی

3. سالها دیده در سرای سپنج

4. پر هنر بر سرش مصیبت و رنج

5. تا خرد جمع کرد و دانا شد

6. هم سخن گوی و هم توانا شد

7. گر چه بسیار مال و جاه بیافت

8. قرب سلطان و عز شاه بیافت

9. چون وفا در سرشت و زاد نداشت

10. حق استاد خود بیاد نداشت

11. راستان رنج خود تلف کردند

12. زانکه در کار ناخلف کردند

13. پاک تن در وفا تمام آید

14. بدگهر نا پسند و خام آید

15. هر که در سیرت وفا شد گرد

16. ز وفا راه در فتوت برد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نرگس مست تو راه دل هشیاران زد
* خفته را بین که چسان بر صف بیداران زد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
* کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* بنفشه زان در آب انداخت قلاب
* که ماهی‌بد ز عکس بید در آب
شعر کامل
وحشی بافقی