اوحدیجام جم (فهرست)

شمارهٔ 84-حکایت

1. ساده ترکی ز ده به شهر آمد

2. پیش شیخی تمام بهر آمد

3. سفره‌ای چرب دید و حلقهٔ ذکر

4. در میان جست ترکمان بیفکر

5. خود مگو تا چگونه گوید و چند

6. به سه شب مغز خویشتن برکند

7. روز چارم چو آش دیر آمد

8. روستایی ز خرقه سیر آمد

9. گرچه تکرار ذکر گرمش کرد

10. نتوانست شیخ نرمش کرد

11. خام بود آن مرید و بیرون جست

12. راه صحرا گرفت و شیخ برست

13. تا بدانی که اندرین بازار

14. نتوان داد هر کسی را بار

15. دل بی‌علم را نباشد راه

16. بدر لا اله الا الله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برو ای نرگس رعنا، تو به این چشم مناز
* ناز را چشم سیه باید و مژگان دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* ز آسمان بگذرم ار بر منت افتد نظری
* ذره تا مهر نبیند به ثریا نرسد
شعر کامل
سعدی
* گل چهره‌ای که مرغ دلم صید دام اوست
* زلفش بنفشه‌ایست که سنبل غلام اوست
شعر کامل
محتشم کاشانی