اوحدیجام جم (فهرست)

شمارهٔ 92-در فضیلت بی‌خوابی

1. عز ناخفتن، ار تو هستی کس

2. نص یا «ایهاالمزمل» بس

3. شود از آب چشم و بیداری

4. بر زبان چشمهٔ سخن جاری

5. خواب را گفته‌ای برادر مرگ

6. چون نخسبی نمیزنی در مرگ

7. دل شب زنده‌دار زنده بود

8. قالب خفته سرفگنده بود

9. خواب خون در بدن فسرده کند

10. زندگان را به رنگ مرده کند

11. جز شب تیره نیست آن ظلمات

12. که درو یافتند آب حیاب

13. نشود آب زندگی ریزان

14. مگر از دیدهٔ سحرخیزان

15. شب ما تیره و دراز بود

16. کار ما گریه و نیاز بود

17. گر حریفی، شبی به روز آور

18. رخ در آن یار دلفروز آور

19. ورنه هم عود ما بر آتش کن

20. شب ما ناخوشیست، شب خوش کن

21. آنکه را جسته‌ای خریدارست

22. تو چه خسبی؟ چون دوست بیدارست

23. دوست بیدار و دشمن اندر خواب

24. فرصت اینست، فرصتی دریاب

25. منکرند این حواس جسمانی

26. دشمن، این دوستان که میدانی

27. خیز و در خواب کن مر اینان را

28. باز کن چشم و دیدهٔ جان را

29. کنج گیران به گنج روح رسند

30. شب‌نشینان درین فتوح رسند

31. تو بران گوهر، ار خریداری

32. نرسی جز به نور بیداری

33. مردم چشم شب‌نشین را نور

34. از در عزلتست و فکر و حضور


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن چه هر شب بگذرد از چرخ فریاد منست
* و آن چه آن مه را به خاطر نگذرد یاد منست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* صائب به گریه کوش کن در زیر خاک نیست
* جز قطره های اشک چراغ دل دگر
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی