اوحدیمنطق العشاق (فهرست)

شمارهٔ 43-غزل

1. همان سنگین دل نامهربانم

2. که در شوخی به عالم داستانم

3. دل من مهر او جوید که خواهم

4. لبم احوال او گوید که دانم

5. اگر خواهم که جان به خشم توان زود

6. و گر خواهم که دل دزدم توانم

7. ترا با من چه کار؟ ار دل فریبم

8. ترا از من چه سود؟ ار مهربانم

9. دل و جان گر بمن بخشند شاید

10. که دل را چون تن و تن را چو جانم

11. مرا بد مهر می‌خوانی و اینم

12. مرا دلسوز می‌دانی و آنم

13. اگر جان می‌نهی در آستینم

14. و گر سر میزنی بر آستانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای باد خوش که از چمن عشق می‌رسی
* بر من گذر که بوی گلستانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* گل و نرگس به هم دیدى به نوروز
* چنان بودند آن هر دو دل افروز
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی
* مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
* قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ