اوحدیمنطق العشاق (فهرست)

شمارهٔ 54-حکایت

1. به گل گفتند: بلبل بس حقیرست

2. ترا با او چرا این دارو گیرست؟

3. بگفتا: بلبلی کز من زند لاف

4. بر من به ز ده سیمرغ در قاف

5. دل صافی ترا از لشکری به

6. درون بی‌نفاق از کشوری به

7. نظر، کز راستی آید، بلندست

8. برون از راستی خود ناپسندست

9. به چالاکی نظر جوی از بلندان

10. ولی پرهیز کن از چشم بندان

11. به پاکی دیده‌ای کو باز باشد

12. به صید دل کمند انداز باشد

13. ازو چون سر کشی، از پا نیفتی

14. میفگن بر زمینش، تا نیفتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
* جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
شعر کامل
سعدی
* ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
* وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* ز راه نسبت هر روح با روح
* دری از آشنایی هست مفتوح
شعر کامل
وحشی بافقی